ماریو زاگالو درگذشت
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۵۵۸۸۲
ماریو زاگالو سرمربی سابق تیم ملی فوتبال برزیل که پنج بار در قالب بازیکن و سرمربی عنوان قهرمانی جهان را به دست آورد در سن ۹۲ سالگی درگذشت.
هیچ کشوری روی زمین مانند برزیل با فوتبال رابطه ندارد. آنها تنها کشوری هستند که از زمان افتتاحیه مسابقات در سال ۱۹۳۰ در هر جام جهانی حضور داشته اند. تنها تیمی که پنج بار جام را بالای سر برده است؛ و آنها به فرهنگ فوتبالی میبالند که شبیه هیچ فرهنگ دیگری نیست که بر اساس سبک سرگرم کننده، فوتبال هجومی و نسلهای فوتبالیستهای برتر ساخته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زاگالو با نام مستعار "گرگ" نام کامل او شامل نام خانوادگی "لوبو"، پرتغالی به معنای گرگ است. زاگالو یک وینگر چپ بود که در دوران بازیگری از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۵ برای فلامنگو و بوتافوگو درخشید. او بازیکنی کلیدی بود. در تیمهای برزیل که اولین و دومین جام جهانی خود را به دست آوردند در سوئد در سال ۱۹۵۸ و شیلی در سال ۱۹۶۲. او هر دو فینال را بازی کرد و چهارمین گل تیم را در پیروزی ۵-۲ مقابل میزبان در اولی به ثمر رساند.
با وجود دو مدال برنده جام جهانی، زاگالو اسطوره خود را به عنوان مربی ساخته است. به طور خاص، به عنوان سرمربی تیمی که بسیاری از کارشناسان هنوز آن را بهترین تیم بین المللی در میان همه آنها میدانند. تیم برزیل که جام جهانی ۱۹۷۰ را برد.
این تیم به مسابقاتی که با هدایت ژائو سالدانا در مکزیک برگزار میشد راه یافت. سالدانا، روزنامه نگار و همچنین مربی بود و از رژیم نظامی که در آن زمان بر برزیل حکومت میکرد انتقاد کرده بود. به دلیل روابط پرتنش با پله تاثیرگذار و نتایج ضعیف دوستانه، او در آستانه جام جهانی اخراج شد. زاگالو که در آن زمان مدیر بوتافوگو بود و هنوز تنها ۳۸ سن داشت به عنوان مربی جایگزین سالدانا شد.
با آمدن زاگالو تاریخی در برزیل ثبت شد، زیرا برزیل اولین قهرمان سه دوره جام جهانی شد. آنها نمایشهای متوالی را ارائه میدادند که جهان را مجذوب خود میکرد؛ و توانستند ایتالیا مخوف راشکست دهند.
زاگالو تیم را به جام جهانی بعدی، در آلمان غربی در سال ۱۹۷۴ هدایت کرد. در آنجا، آنها توسط تیم نمادین دیگری هلند رینوس میشلز و یوهان کرایف از حضور در فینال محروم شدند. او بعداً به عنوان دستیار کارلوس آلبرتو پاریرا قبل از جام جهانی ۱۹۹۴ در ایالات متحده بازگشت. این زوج به درستی هر چه تمامتر برزیل را به چهارمین قهرمانی خود در جام جهانی رساندند.
زاگالو در سن هفتاد سالگی به عنوان مشاور ویژه کادر فنی برزیل در جام جهانی۲۰۰۲ در کره جنوبی و ژاپن انتصاب شده بود. مشارکت او با تیمی که رکورد پنجمین جام جهانی را به دست آورد، او را به عنوان یک رشته متحد کننده که هر پنج قهرمانی را در طول تقریباً ۵۰ سال تاریخ فوتبال به هم پیوند میدهد تثبیت کرد.
سبک بازی
دو مربی افسانهای مجارستانی نقش مهمی در سالهای شکلگیری فوتبال در برزیل داشتند. دوری کورشنر پیش از رفتن به برزیل با نورنبرگ آلمان و گراسهاپرز در سوئیس عناوین داخلی را کسب کرده بود. در آنجا، در اواخر دهه ۱۹۳۰، او سیستم W-M را معرفی کرد که هربرت چپمن برای اولین بار در دهه ۱۹۲۰ توسعه داده بود. اصل زیربنای هر دو رویکرد، یک واحد ساختار یافته بود که در آن بهترین بازیکنان میتوانستند شکوفا شوند و موفق شوند. از این نظر زاگالو وارث طبیعی آنها بود. اعتقاد او (زاگالو) این بود که استعداد فردی همیشه برتر خواهد بود، تا زمانی که با نظم و کار گروهی پشتیبانی شود. او که یک شخصیت آرامی داشت، تیمی پر از ستاره را متقاعد کرد که مسئولیتهای خاصی را در زمین به عهده بگیرند. او در اولین دیدار خود با اعضای تیم به رهبری پله گفت: "من از همه شما نظم و اراده و از خودگذشتگی میخواهم. زمانی که بازیکن بودم، به خاطر سبکم مورد انتقاد قرار میگرفتم، اما به مبارزه ادامه دادم. این چیزی است که من امروز از همه اعضای تیم ملی برزیل میخواهم. در فوتبال امروز، همه بدون توجه به نقش شما باید بجنگند".
مهم نبود که تیمها چه بازیکنانی داشتند، تیمهای زاگالو دارای تعدادی ویژگی بسیار مشخص بودند. خط دفاعی چهار نفره ثابت بود و مدافعان کناری به جلو رانده میشدند تا تقریباً به عنوان وینگر حمله کنند. هافبکهای هجومی مقابل آنها از بیرون به داخل حرکت میکردند و به دنبال موقعیتهای گلزنی بودند.
اصل تیم زاگالو پاس و حرکت رو به جلو بود. هیچ بازیکنی اجازه ایستادن نداشت. از هر بازیکن انتظار میرفت که دائماً به دنبال موقعیتهایی باشد که بتواند در آنها گزینه پاس برای حمل توپ باشد. وقتی توپ را دریافت میکردند، وظیفه آنها این بود که بلافاصله به دنبال یک هم تیمی بگردند تا با پاس خود تیم را به جلو ببرند. این یک فرض ساده بود که به ستون اصلی تیم برزیلی زاگالو تبدیل شده بود.
فاز تهاجمی
۱۹۷۰: The false ۴-۳-۳
زاگالو معتقد بود که بهترین بازیکنانش باید همیشه در زمین باشند. این گاهی اوقات به این معنی بود که باید آنها را متقاعد میکرد که در نقشهای ناآشنا بازی کنند. در تیم برزیل ۱۹۷۰، این بیشتر از همه به پیاتزا اعمال شد.
پیاتزا یک هافبک میانی بود که توسط سالدانا دعوت شده بود تا در پست مورد نظر خود بازی کند. با این حال، هنگامی که زاگالو هدایت این تیم را بر عهده گرفت، او به بازی به عنوان مدافع میانی بازگردانده شد. ایده این بود که توانایی پیاتزا روی توپ، بازی تیم را از عمق بهبود بخشد. از آنجا که او میتوانست با مدافعان کناری، کارلوس آلبرتو و اورالدو، و هافبک مرکزی جدید تیم (کلودالدو) ارتباط برقرار کند.
زاگالو جلوتر از کلودالدو (تک پیوت تیم) گروهی متشکل از پنج بازیکن مهاجم را انتخاب کرد که مرتباً موقعیتهایشان را عوض میکردند. گرسون، ریولینو، ژایرزینیو، توستائو و البته پله به صورت انفرادی همگی بازیکنان ستاره بودند. به عنوان یک گروه، زاگالو به اصطلاح "پنج ۱۰ " خود (در زیر) در یک ساختار هجومی پویا و سیال استفاده میکرد.
نتیجه چیزی شبیه به یک ترکیب کاذب ۴-۳-۳ بود که در آن دفاع چهار و کلودالدو ساختار موقعیتی ارائه میکردند. پنج نفر جلو آزادانه جلوتر از آنها حرکت میکردند و بسته به موقعیت بازی و چیدمان حریف موقعیتهای مختلفی را ایجاد میکردند. این روند با پیاتزا آغاز میشد که به کلودآلدو یا یکی از مدافعان کناری بیشتر کارلوس آلبرتو در سمت راست پیوند میخورد. جلوتر تیم به دنبال بازیساز اصلی خود و اغلب عمیقترین بازیکن پنج خط اول ژرسون بود.
ژرسون بازیساز خلاق اصلی در تیم زاگالو بود. او منبع اصلی بازیهای کوتاه مدت، چه با کلودالدو و چه در حمایت از مدافعان کناری پیشرو بود. فراتر از آن برد پاس او به این معنی بود که او همچنین میتوانست به کسانی که جلوتر بودند نگاه کند. به عنوان یکی از اعضای پنج۱۰، او میتوانست به دنبال دویدن دیرهنگام به مناطق حمله بود. این میتوانست در ترکیب کردن و ایجاد موقعیت برای یک هم تیمی یا زدن شوت به سمت دروازه باشد.
مدافعان کناری وسعت حمله را فراهم میکردند، اما با مهاجمانی که نزدیک به آنها بودند مشارکت ایجاد میکردند. این به تیم زاگالو امکان میداد تا از دو مورد از بزرگترین داراییهای تهاجمی خود استفاده کنند: شوت زنی میان بُرد پنج نفره جلو و توانایی پله در هوا. پله که نمادینترین بازیکن در بین پنج شماره ۱۰ تیم بود، در فضاهای هجومی در دویدن فوق العاده بود. او همچنین یک جهش شگفت انگیز و ضربه سر قدرتمند داشت. وقتی مدافعان کناری جلو میرفتند و سانتر میکردند، پله یک تهدید دائمی برای دفاع حریف بود.
هر یک از پنج بازیکن خط حمله حداقل یک گل در مسیر پیروزی برزیل برای قهرمانی در سال ۱۹۷۰ به ثمر رساندند. ستاره گلزن این تیم، اما ژایرزینیو بود. او در طول تورنمنت هفت بار گل زد، که بیشتر آنها از موقعیت شروع در جناح راست بود. با انجام این کار، او اولین بازیکنی شد که در هر بازی جام جهانی مردان تا فینال، گلزنی کرد. او تنها کسی است که چنین رکوردی دارد. معروفترین گلی که این تیم نمادین به ثمر رساند، توسط مدافع راست و کاپیتان تیم کارلوس آلبرتو، در فینال به ثمر رسید. این چهارمین و آخرین ضربه برزیل است که ۴-۱ ایتالیای خسته را شکست داد. یک حرکت سریع و کارآمد از یک جناح به جناح دیگر منجر به پایانی خیره کننده از یک مدافع کناری پیشرو شد. از بسیاری جهات این مظهر هر چیزی است که زاگالو میخواست تیمش باشد.
جام جهانی ۱۹۹۸: سیستم ۴-۲-۲-۲
تیم نسل بعدی برزیل زاگالو که به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه آورده شد، از آرایش تعریف شده ۴-۲-۲-۲ استفاده کرد. مدافعان کناری پیشرو، روبرتو کارلوس و کافو، نقش مهمی را مانند ۲۸ سال قبل ایفا کرده بودند. با این حال بر خلاف سال ۱۹۷۰، زاگالو اکنون به یک محور دوگانه در خط میانی روی آورده است. دونگا و سزار سامپایو قرار بود استحکام دفاعی را در مقابل مدافعان میانی احتمالی در معرض دید قرار دهند.
همچنین برخلاف تیم ۱۹۷۰، تیم ۱۹۹۸ زاگالو شروع به ساختن بازی از دروازه بان کرد. توانایی کلودیو تافارل با توپ در پایش به او این امکان را داد که یا مدافع میانی آلدایر یا جونیور بایانو یا یکی از هافبکهای میانی را با پاس اول پیدا کند. اگر حریف پرس میکرد، او محدوده پاس را داشت تا جلوتر نگاه کند به مهاجمان، هافبکهای هجومی یا حتی مدافعان کناری پیشرفته. تکیه بر مدافعان کناری برای ارائه عرض هجومی به این روش به زاگالو این آزادی را داد تا دو هافبک تهاجمی تیم را به مناطق مرکزیتر تا تهدیدی برای جدی برای حریفان باشد. لئوناردو و ریوالدو هر دو چپ پا بودند که میتوانستند گرد و خاک در محوطه جریمه ایجاد، اما آنها ویژگیهای بسیار متفاوتی را به تیم ارائه کردند. ریوالدو تهدید هجومی بزرگتری را ارائه میکرد که در سمت راست با شوتهای چپ پا که مورد علاقهاش بود وارد دروازه میکرد. لئوناردو بازیکن همه کاره تری بود و در مناطق مختلف زمین راحت بود. سابقه او به عنوان یک مدافع کناری به تیم درک بیشتری از ترکیبات گسترده در مناطق پیشرفته میداد.
در این نسخه از برزیل، زاگالو تاکید زیادی بر همکاری بین هافبکهای تهاجمی و مدافعان کناری داشت. کافو یک پاسور عالی از مناطق وسیع بود، اما همچنین یک پاسور عالی بود که اگر ریوالدو عرض خود را در سمت راست نگه میداشت، میتوانست در داخل ترکیب شود. در جناح مقابل، روبرتو کارلوس در ارسال توپ به همان اندازه با استعداد بود. او همچنین در داخل محوطه جریمه با حرکت مورب معروف بود که با پای چپ خود شوتهایی را شلیک میکرد.
جلوتر از آنها زاگالو با دو مهاجم بازی میکرد. ببتو که یک مهاجم کاذب بود که دائماً به دنبال یافتن فضایی دور از مدافعان میانی حریف بود. رونالدو (در پایین) مدتها بهعنوان یک ستاره بالقوه معرفی میشد، اما هنوز تنها ۲۱ سال داشت.
توانایی او بیرون کشیدن مدافعان از موقعیت و ایجاد فضا برای اطرافیان خود بود، که به تیم این امکان را میداد که به چیزی بیش از اهداف او تکیه کند. خود رونالدو در این تورنمنت چهار گل به ثمر رساند، اما ببتو، ریوالدو و حتی سزار سامپایو که تهاجمیتر از دابل پیوتها بود، هر کدام سه گل به ثمر رساندند. تنها فرانسه میزبان که در فینال ۳-۰ سلسائو را شکست داد، بیشتر از برزیل در این مسابقات گلزنی کرد.
خط پر خطر: ۱۹۷۰
جام جهانی ۱۹۷۰ در ماه ژوئن در مکزیک برگزار شد، بنابراین همیشه قرار بود در دمای بسیار بالا بازی شود. زاگالو و کنفدراسیون فوتبال برزیل (CBF) این را میدانستند، بنابراین تصمیم گرفتند که تیم باید زودتر به آنجا برسند تا بتوانند به شرایط عادت کنند. زاگالو همچنین میخواست در فاز دفاعی را تا حد ممکن فشرده کند. هنگامی که آنها در نیمه حریف پیش میرفتند، یک خط دفاعی سه نفره هر دو مدافع میانی و معمولاً اورالدو، مدافع کناری کمتر هجومی تا خط میانی بالا میرفت که کلدوآلدو معمولاً در مقابل آنها میایستاد، که فضای زیادی را برای انتقال در پشت سر میگذاشت. با وجود قدرت تهاجمی بالا برزیل، تیم زاگالو در کارهای دفاعی بسیار متزلزل بود و راحت گل دریافت میکرد. هفت گلی که آنها در شش بازی دریافت کردند، بیشتر از هر قهرمان بعدی جام جهانی در ۱۲ تورنمنت از سال ۱۹۷۰ است.
وقتی برزیل با حملات ساختارمندتر حریف روبرو میشد، با یک حالت low block به میدان میرفت و در حالت دفاعی قرار میگرفت که بیشتر شبیه ۴-۴-۱-۱ بود. چهار مدافع در چند متری محوطه جریمه شروع میشوند و ژرسون در کنار کلودالدو در خط میانی دو جلوتر از آنها قرار میگیرند. ریولینو و ژایرزینیو از مناطق وسیع دفاع میکردند و توستائو را به عنوان محور هجومی و پله را جلوتر از او رها میکردند. وقتی آنها توپ را پس میگرفتند، ژرسون بازیکنی بود که به او نگاه میکردند. او که یک تکنسین خوب بود، او میتوانست یک ضدحمله سریع انجام دهد یا مالکیت توپ را در اختیار بگیرد تا تیم به شکل تهاجمی خود سازماندهی شود.
اما زاگالو تیمی برای دفاع با توپ ساخته بود. او میدانست که گرمای هوای مکزیک، حفظ تاکتیکهای پرس بالا را برای تیمها تقریباً غیرممکن میکند. بله، آنها با خط بالایی بازی میکردند که به حریفان فرصت میداد، اما در نهایت تلاش لازم برای بازپس گیری مالکیت در برابر این تیم در آن گرما در نهایت ۹۰ دقیقه برای حریف هزینه داشت؛ و اینطور ثابت شد.
۱۹۹۸: استحکام مرکزی
ساختار دفاعی توسعه یافته تری برای تیم برزیل که زاگالو در فرانسه ۹۸ رهبری میکرد وجود داشت. علیرغم تعهد او به دفاع کناری هجومی، چرخش دوگانه در خط هافبک باعث شد تا تیم یک پایگاه دفاعی سالم تری داشته باشد. در برابر حملات حریف سازماندهی بهتری داشتند، تیم مانند نسخه قدیمی ۱۹۷۰ به شکل ۴-۴-۱-۱ چیده شده بود. در اینجا ریوالدو در سمت راست خط میانی قرار میگیرد. با این حال، اگر حریف پرس رو به جلو را انجام نمیداد او بالاتر میماند و یک گزینه ضد حمله موثر در حمایت از رونالدو و ببتو بود. هنگامی که حریف توپ را پس میگرفت، لئوناردو و سزار سامپایو معمولاً بالاتر از دو هافبک میانی از مهاجمان در شروع ضد پرس (پایین) حمایت میکردند. کاپیتان تیم یک تاکتیکیست باهوش در زمین و ارتباط دهنده فوق العادهای بود که میتوانست از مدافعانش محافظت کند، بازی را از بین ببرد و هم تیمی هایش را در مقابل حملات حریف سازماندهی کند.
تمایل زاگالو برای به جلو بردن هرچه بیشتر بازیکنان و ساخت تیمش حول بازیکنانی که از نظر فنی قوی و دارای تفکر تهاجمی هستند، همیشه منجر به آسیبپذیریهای دفاعی مشخصی میشود. برزیل در جام جهانی ۱۹۹۸ تنها یک دروازه خود را بسته نگه داشت که در مقابل مراکش در مرحله گروهی که ۱۰ گل در کل مسابقات دریافت کرده بودند. در آن تابستان هیچ تیمی در فرانسه بیشتر از این تیم گل دریافت نکرد.
با این حال، این بخشی از میراث ماندگار زاگالو است. به عنوان یک مربی، اولین تعهد او فوتبال هجومی بود. به این ترتیب، او به دنبال ساخت ساختارهایی بود که به این معنی بود که بتواند با استعدادترین بازیکنانش را در همان زمان در یک زمین بازی کند. نتیجه، در دو جام جهانی با فاصله تقریباً سه دهه، ۳۳ گل در ۱۳ بازی، دو فینال جام جهانی و یک پیروزی بود. به همین دلیل، جایگاه او در اسطوره فوتبال مطمئن است.
منبع طرفداری
منبع: فرارو
کلیدواژه: ماریو زاگالو برزیل قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل کارلوس آلبرتو مدافعان کناری سمت راست عنوان یک تیم زاگالو جام جهانی تیم برزیل خط میانی تیم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۵۵۸۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نسخه برزیلی برای خودروسازی ایران
خودروسازی ایران به دلایل مختلف، بهخصوص تحریم و محیط نهچندان امن کشور برای سرمایهگذاری بخش خصوصی (به ویژه در بخش خارجی)، از مسیر توسعه جهانی این صنعت دور شده و این در حالی است که تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد بدون ارتباطات بینالمللی نمیتوان صنعتی مانند خودرو را توسعه داد.
به گزارش دنیای اقتصاد، یکی از این تجربهها به برزیل مربوط میشود، کشوری که از آن با نام اقتصادی نوظهور یاد میکنند و خودروسازی یکی از پنج صنعت اصلیاش به شمار میرود. برزیل پس از آزمونوخطاهای مختلف، از جمله ممنوعیت واردات و ایجاد دیوار تعرفه، حالا به کشوری تبدیل شده که از برندهای خودرویی مختلف دنیا میزبانی میکند و بازاری رقابتی را به خود میبیند؛ چیزی دقیقا عکس آنچه در صنعت و بازار خودروی ایران به چشم میآید.
گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با عنوان «سیاستهای صنعتی در کشورهای منتخب و توصیههایی برای ایران» که در بخش نخست خود به تجربه برزیل پرداخته است، بهانهای شد تا در این گزارش به بخشی از فرازوفرودهای خودروسازی برزیل بپردازیم و به این پرسش پاسخ دهیم که چرا این کشور در مسیر توسعه خودروسازی قرار گرفت و ایران از این راه عقب افتاده است؟
طبق آنچه در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده، «خودروسازی یکی از ۵ بخش اصلی صنعت در برزیل به شمار میرود که دارای سهم معناداری از صادرات این کشور است. در سالهای گذشته صادرات خودرو و تجهیزات و ماشینآلات به بیش از ۱۰ میلیارد دلار رسیده که عدد بسیار قابلتوجهی است. برزیل با توجه به سیاستهای اقتصادی و صنعتی مختلف طی دهههای گذشته، آزمون و خطاهایی هم در بخش خودرو داشته است، از جمله اتخاذ سیاستهای جایگزینی واردات (برای تقویت ظرفیتهای تولید بومی در مقابل کالاهای خارجی)، تعرفهگذاری و همچنین آزادسازی. به عنوان مثال، در دورانی، تعرفه واردات خودرو به برزیل تا ۳۰درصد افزایش یافت. بااینحال، تعرفه گذاری نتوانست سبب رخ دادن پویایی مورد انتظار در خودروسازی برزیل شود.
در واقع حمایت دولت از صاحبان صنایع، بهخصوص خودروسازی، به واسطه ایجاد دیوار تعرفه، بازارهای داخلی را به صورت انحصاری در اختیار این شرکتها قرار داد و به دلیل عدم رقابتپذیری، شرکتهای مورد نظر، از جمله خودروسازان، از رقابت بینالمللی جا ماندند. به هرحال برای سالها، سیاستهای جایگزینی واردات، به عنوان یک رویکرد منسجم در سیاستگذاری صنعتی برزیل از جمله در صنعت خودرو دنبال شد.»
این سیاست در ایران نیز سالهاست دنبال میشود، با این تفاوت که اولا دیوار تعرفه واردات خودرو در کشور همچنان بلند است و ثانیا در خودروسازی ایران به دلایل مختلف، از جمله خلاء حضور برندهای خارجی مستقل (به جز چینیها)، رقابت خاصی بین عرضهکنندگان خودرو وجود ندارد. نبود رقابت که بیشتر ریشه در محدودیت واردات خودرو و عدم حضور خودروسازان خارجی غیرچینی در کشور دارد، سبب شده خودروسازان بزرگ ایران چندان انگیزه و رغبتی برای بهبود کیفیت و کاهش قیمت نداشته باشند. آنها سالهاست به دلیل دیوار بلند تعرفه، خیالشان بابت نبود رقیبی جدی در بازار داخل راحت است.
برزیلیها نیز در مقاطعی سیاستهای حمایتی گستردهای برای صنایع خود در نظر گرفتند و از جمله این صنایع، خودروسازی به عنوان صنعتی پیشران بود. به عنوان مثال، دولت برزیل سال ۱۹۵۶ واردات خودرو را ممنوع کرد و خودروسازان خارجی حاضر در این کشور را بر سر دوراهی گذاشت. آنها یا باید بازار برزیل را رها میکردند یا در مدت پنج سال برای تولید خودرو در این کشور سرمایهگذاری انجام میدادند. در این دوره انواع اعتبارهای یارانهای و نرخهای ارز ترجیحی در راستای جذابیت سرمایهگذاری به کار گرفته شد. دولت برزیل همچنین علاوه بر سرمایهگذاری دولتی، از سرمایه خارجی در راه توسعه صنعتی، بهخصوص خودروسازی استفاده کرد. نتیجه این سرمایهگذاری گسترده موجب رشد سریع یا «معجزه برزیل» در میانه دهه ۱۹۶۰ شد و خودروسازی نیز یکی از نمودها و البته ارکان این معجزه بود.
اینجا نیز تفاوتهایی بین ایران و برزیل به چشم میآید. علاوه بر اینکه سیاستگذار در ایران سیاست شفاف و منجر به رقابتی را در حوزه تعرفهگذاری دنبال نکرد، نتوانست یا نخواست محیطی امن و جذاب را برای سرمایهگذار خارجی فراهم کند. هر چند تحریم نقش بسیار مهمی در فراهم نشدن این فضا داشته و به نوبه خود اجازه حضور سرمایهگذاران خارجی را در خودروسازی ایران نداده، اما در دورانهای غیرتحریم نیز سیاستهای داخلی مانع جذب این سرمایهها شده است.
به عنوان مثال، در دوران برجام، رنوی فرانسه قصد داشت حضوری مستقل را در ایران تجربه کند و حتی به دنبال خرید کارخانه یا ساخت خط تولید مخصوص خود نیز بود، اما مجموعه کارشکنیها و چشمتنگیها و ترس از رقابت، اجازه نداد رنوی مستقل در خودروسازی ایران شکل بگیرد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، اگر پروژه رنو در ایران به راه میافتاد و البته اگر تحریم نمیشدیم، ایران میتوانست مانند کشورهایی مانند برزیل، ترکیه و چین میزبان خودروسازان بزرگ دنیا باشد و در آن صورت، رقابتی واقعی در بازار خودروی کشور شکل میگرفت. نگاهی کلی به سیاستهای خودرویی در ایران و برزیل نشان میدهد در دوران فعلی خودروسازی برزیل توانسته با تکیه بر جذب سرمایهگذاریهای خارجی و میزبانی از خودروسازان مختلف دنیا، به جایگاه مناسبی در جهان دست پیدا کند. اما خودروسازی ایران به دلیل چالشهای بزرگی مانند تحریم و ضعف شدید سرمایهگذاری خارجی، جایگاه مناسبی در جهان خودرو ندارد. البته ایران از حیث تولید خودرو، جزو ۲۰ خودروساز برتر است، اما جایگاه صادراتی خاصی ندارد و این موضوع با عقبماندگی این صنعت از جهان خودرو در ارتباط است.
ضعف رقابت در بازار خودروی ایران یکی از دلایل عقبماندگی این صنعت به شمار میرود، موضوعی که با مرور ماجرای رنو مشخص شد علاوه بر تحریم، با سیاستهای داخلی نیز مرتبط است. این در حالی است که خودروسازی برزیل هم اکنون میزبان بسیاری از غولهای خودروسازی بینالمللی است و آنها طیف وسیعی از خودروها، از اتومبیلهای کوچک شهری گرفته تا کامیونهای غولپیکر، را تولید میکنند.
در سال ۲۰۲۱، برزیل با تولید سالانه بیش از ۲.۲ میلیون خودرو، هشتمین تولیدکننده بزرگ خودرو در جهان بوده است. حضور پررنگ برندهای جهانی مانند بیامو، بیوایدی، چری، فیات، فورد، جیلی، جنرال موتورز، هوندا، هیوندای، جک موتورز، کیا، لندروور، لکسوس، لیفان، مرسدس بنز، میتسوبیشی، نیسان موتورز، رنو، استلانتیس، سوبارو، تویوتا، فولکس واگن و ولوو تراکس در کنار شرکتهای داخلی، حکایت از تنوع و پویایی در خودروسازی برزیل دارد.
این صنعت سال ۲۰۲۳-۲۰۲۲ را به عنوان سالی طلایی در صادرات به ثبت رساند. پیشبینی انجمن ملی تولیدکنندگان وسایل نقلیه، رشد ۲۲درصدی صادرات خودرو از برزیل بود، با اینحال برزیل توانست با صادرات ۴۸۰هزار دستگاه خودرو، به رشد ۲۷.۸درصدی برسد. برزیل در سال گذشته میلادی شاهد افزایش قابل توجه واردات خودرو نیز بود. واردات بخش خودروسازی برزیل در سال قبل ۶.۱میلیارد دلار بوده است. برزیل در مجموع بیش از ۲۷میلیارد دلار انواع خودرو و قطعات یدکی را در سال گذشته وارد کرده است. همچنین در سال ۲۰۲۳-۲۰۲۲ تولید خودرو در این کشور به حدود ۲.۳۸میلیون دستگاه رسید.
در مقام مقایسه، ایران چند ۱۰۰ هزار دستگاه کمتر از برزیل خودرو تولید میکند و صادرات چنان قابلذکری ندارد و علاوه بر اینها، درهای واردات نیز به عنوان عامل محرک رقابت، نیمهبسته است. برزیلیها هر چند در مقاطعی از سیاست وارداتزدایی و دیوار تعرفه استفاده کردهاند، اما در نهایت آنچه هماکنون در صنعت و بازار خودروی این کشور به چشم میآید، حضور گسترده برندهای خودرویی مختلف دنیاست که سبب تولید بالغ بر ۲.۳ میلیون دستگاهی، رقابت نزدیک و صادرات چند ۱۰۰هزار دستگاهی شده است.
در ایران، اما همچنان دیوار تعرفه بلند است، واردات در حاشیه قرار دارد و راه برای ورود سرمایهگذاران خارجی تقریبا بسته است. در این بین، مورد آخر با ماجرای تحریم ارتباط نزدیکی دارد و از همین رو به نظر میرسد تا این ابرچالش حل نشود، امکان میزبانی ایران از برندهای خودرویی مختلف وجود ندارد. البته با حل این ابرچالش به تنهایی نمیتوان الگوی برزیلی، ترکیهای یا چینی (میزبانی گسترده از سرمایهگذاران خارجی) را در صنعت و بازار خودروی ایران پیاده کرد و نیاز به یک بازنگری اساسی در سیاستهای داخلی، بهخصوص در حوزه ایجاد محیط امن سرمایهگذاری داخلی و خارجی، است.